ناصرالدین شاه و 84 همسرش!


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : سه شنبه 10 ارديبهشت 1398
بازدید : 82
نویسنده : admin

در این زمان حسام‌السلطنه والی خراسان به هرات لشکر کشید و بی‌توجه به تهدیدهای بریتانیا در صفر ۱۲۷۳ قمری این شهر را به ایران بازگرداند. میرزا آقاخان اعتمادالدوله که از دشمنی بریتانیا بیمناک بود برای آشتی با آن کشور فرخ خان امین‌الدولهٔ کاشانی را برای گفتگو با بریتانیا نخست به استانبول و سپس به پاریس فرستاد. در پاریس، بریتانیا شرط بازگردانی روابط میان دو کشور را به حال عادی برکناری اعتمادالدوله تعیین نمود. امین‌الدوله نیز کوشید تا از ناپلئون سوم امپراتور فرانسه برای میانجی‌گری میان ایران و بریتانیا یاری بگیرد. سرانجام بریتانیا که گفتگو را بیهوده می‌دید در ربیع‌الثانی ۱۲۷۳ جزیرهٔ خارک را اشغال کرد و تا اهواز پیشروی نمود. این چنین بود که کار به پذیرش معاهدهٔ پاریس میان دو کشور انجامید که بر پایهٔ آن بریتانیا سپاهیان خود را بندرها و شهرهای ایران بیرون می‌برد و ایران نیز استقلال افغانستان را به رسمیت می‌شناخت و نیز در حل اختلافاتش حکمیت بریتانیا را می‌پذیرفت. این پیمان سبب افزایش نفوذ سیاسی بریتانیا در ایران گردید.
از وقایع مهم دوران صدرات نوری تیراندازی سه تن از بابیان به ناصرالدین شاه در نیاوران شمیران در روز یکشنبه ۲۸ شوال ۱۲۶۸ هجری قمری بود.[۹]
الغای مقام صدارت
ناصرالدین شاه ده سال پس از جلوس بر تخت رفته رفته از قالب یک شهریار نوجوان شهریار دم دمی مزاج و زن دوست و شکارپرست به در می‏آمد و چهره فرمان‏روایی قهار را به خود می‏گرفت. فرمان شاه در شماره بیست و سوم محرم ۱۲۷۵ روزنامه وقایع اتفاقیه درآمد، خبر می‏داد که شاهنشاه برای ترقی آیین سلطنت وزارت‏خانه‏های داخله، امور خارجه، جنگ، مالیه، عدلیه و فواید عامه را تاسیس و وظایف حکومت را در میان آنها تقسیم می‏کند. وزارت‏خانه‏ها در شورایی تقریبا شبیه یک هیئت دولت به نام «شورای دولت» سازمان می‏یافتند ولی این هیئت فقط در موارد ضروری برای شور در امور دایر می‏شد. مع‏ذالک در فرمان آمده بود که «این وزرا بدون عرض به خاک پای مبارک اعلیحضرت پادشاهی و استیذان از رای اقدس ملوکانه امضای امری را نخواهند کرد.» شماره بعدی وقایع اتفاقیه موکدا اعلام کرد که «رای عالم آرای همایون بر این قرار گرفت که منصب صدارت عظما و لوزام آن هم به کلی از دولت علیه ایران منسوخ گردد.» علاوه بر شورای دولتی، شاه شورای مشورتی دیگری هم به نام «مجلس مصلحت‎خانه» یا به اختصار «مجلس مشورت» به وجود آورد. این مجلس ماذون بود درباره کلیه مسائل داخلی که متضمن صلاح دولت و ازدیاد آبادی مملکت باشد به رایزنی بپرداز. مجلس حق نداشت بدون اجازه شاه وارد مسائل مربوط به سیاست خارجی شود. اعضای مجلس بیست و پنج نفر از رجال دیوانی بودند.[۱۰]
در جمادی‏الثانی سال ۱۲۷۶، جیران، همسر محبوب شاه، پس از یک بیماری طولانی درگذشت. بنا به گفته هنری رالینسون، وزیر مختار وقت انگلیس در تهران، به محض آنکه نخستین علائم سل در جیران ظاهر شد، وی تسلط خویش را بر محبت شوهر تاجدارش از داست و شاه با آنکه سوگلی خود را در شرف مرگ می‏دید رهسپار گردش و شکار شد و حتی در خلال خاک سپاری و ایام عزاداری جیران در پایتخت نماند.[۱۱] سه سال پس از مرگ امیرقاسم میرزا، فرزند جیران و ولیعهد پیشین، شاه، شاید به سبب نوعی اختلال ناباروری، صاحب فرزند جدیدی نشده بود. او همچنان به برادرش، عباس میرزا، بدگمان بود. زمانی شاه یکی از یادداشت‌های محمدشاه را درباره عباس میرزا برای رالینسون خوانده بود:«امروز مولایم حاجی [ میرزا آقاسی ] اطمینانم داد که کشف کرده که نورچشم کوچکم عباس روزی پادشاه ایران خواهد شد و دلم از این خبر بس روشن است.» ناصرالدین سپس اقرار کرد که از آن پس شبح برادر تاجدارش را بر تخت سلطنت مقابلش می‏بیند. اعلام ولیعهدی مظفرالدین میرزا که از سمت مادر نیز قاجار بود، در ۲۱ ذی القعده ۱۲۷۸ به ادعاهای بهمن میرزا و عباس میرزا پایان داد. علاوه بر اینکه نسب مادری او خرسندی مهدعلیا و بزرگان قاجار را جلب کرد. این انتصاب علی رغم نفرت پدر تاجدار از فرزند صورت گرفت.[۱۲]
در ادامه تلاش‏های اصلاحاتی، شاه تصمیم گرفت برای جلوگیری از مداخل غیرقانونی حکام ولایات به نحو آزمایشی، امور مالی گیلان را از حکومت آن ولایت مجزا کند، لیکن نقشه‏اش به مشکل جدی برخورد کرد، زیرا احمدخان نوایی، نامزد حکمرانی گیلان، به قبول یک مقرری ثابت و حذف مداخل تن در نمی‏داد.[۱۳] در تابستان سال ۱۲۷۷ اغتشاشاتی در تهران و تبریز بر سر گرانی آذوقه پیش آمد و برای نخستین بار در عهد قاجاریه، قحطی به مقیاس وسیع در ایران پدید آمد. نا آرامی‏های شهری به طور متوالی در بین دهه‌های ۱۲۷۰ و ۱۲۸۰ سراسر ایران را در نوردید. خشم مردم از مضیقه‌ها و سوء حکومت آشکار، مستقیماً متوجه شاه بود.[۱۴] در نوروز سال ۱۲۸۲ هـ. ق، شاه محمدخان قاجار دولو را با لقب جدید «سپهسالار اعظم» به مقامی «مرادف» صدارت منصوب کرد و خود به دنبال سرگرمی محبوبش، شکار، راهی مازندران شد. در غیاب شاه باردیگر ناآرامی‏ها شدت گرفت. او به ناچار بازگشت و برای بار دوم مقام صدارت را ملغا اعلام کرد و تربیبات پیشین را برقرار ساخت.[۱۵]
اعتقاد ناصرالدین به اصلاحات با همه شور و شوق اولیه به زودی سست شد. او در تلاش برای حفظ اقتدار رو به کاهش خود، به سیاست اعمال زور متوسل شد که با خواست او برای اصلاحات تضاد کامل داشت. شاه مجلس مصلحت خانه را چون از خود استقلال رای نشان داد، تدریجاً کنار گذاشت و تصمیماتش را بلااجرا. به علاوه، شاه خود را اسیر قدرت ریشه‏دار محافظه‏کاران می‏یافت، چه قدرت و رغبت آن را نداشت که نسل جوان‏تر را در دستگاه دیوان جانشین آنان سازد و در عین حال نمی‏توانست به نیات واقعی اصلاح‏طلبان اعتماد کند.[۱۶]
پیشروی روس‌ها در آسیای میانه

در درستی این مقاله اختلاف نظر وجود دارد.
پیش از جنگ هرات فریدون میرزای فرمانفرما به سرکوبی خان خیوه محمدامین‌خان گمارده شد و وی خان خیوه را در ۱۲۷۱ (قمری) شکست سختی داد و او را به جای خود نشاند. پنج سال پس از آن ترکمن‌ها به خراسان تاختند. در این زمان حشمت‌الدوله و قوام‌الدوله به سرکوبی ایشان گمارده‌شدند ولی چون میان این دو دودستگی پدید آمد ترکمنان ایرانیان را شکست دادند. در این زمان روس‌ها به گسترش نفوذ خود در پیرامون دریای خوارزم و سیردریا می‌پرداختند، پس از ناتوانی سپاه ایران بهره بردند و خیوه و مرو را اشغال کردند.
صدارت سپهسالار


ناصرالدین شاه در اولین سفر فرنگستان. این عکس توسط نادار، عکاس فرانسوی گرفته شده است.
در سال ۱۲۸۷ هجری قمری ناصرالدین شاه قصد زیارت عتبات کرد. برای این منظور با میرزا حسین‌خان مشیرالدوله، وزیرمختار ایران در دربار عثمانی، مکاتبه کردند تا مقدمات سفر شاه را فراهم آورد.[۱۷] مشیرالدوله در عراق همه جا در کنار شاه حاضر بود و هرگاه مجالی می‏یافت از لزوم اصلاحات با شاه سخن می‏گفت.[۱۸] در این سفر شاه او را از بازگشت به عثمانی معاف کرد و با خود به ایران آورد و و وزارت عدلیه و اوقاف و وظایف را به او سپرد و سال بعد با لقب سپهسالاری به وزارت جنگ منصوبش ساخت. [۱۹][۲۰] در ۲۹ شعبان ۱۲۸۹ سپهسالار با دستخطی که از جانب شاه صادر شد به صدارت عظمی منصوب شد. او دست به اصلاحاتی زد و قرارداد رویتر را به امضای شاه رساند که به موجب آن امتیازهای متعددی از جمله بهره برداری از تمام معادن ایران به یک سرمایه دار بریتانیایی به نام پل جولیوس رویتر واگذار شد.[۲۱]
سفر اول به فرنگستان
ناصرالدین شاه در سال ۱۲۹۰ به پیشنهاد سپهسالار عازم سفر به اروپا شد. سپهسالار قصد داشت پیشرفت کشورهای اروپایی را به شاه نشان دهد و ضعف ایران را در برابر آنان برای او آشکار کند.[۲۲] مدتی پیش از سفر، علما مامور شدند تا محاسن سفر شاه را به مردم گوشزد کنند.[۲۳] شاه به غیر از رجال و ملازمان، تعدادی از زنان حرمسرا را نیز به همراه برد. در میان این افراد انیس‌الدوله یکی از همسران شاه از طبقه فرودست که پس از مرگ جیران مورد توجه شاه قرار گرفته بود نیز حضور داشت.[۲۴] به زودی زنان مشکلاتی در طول سفر پیش آوردند و شاه ناچار شد آنان را به همراه تعدادی از ملازمان که وجودشان مناسب چنین مسافرتی نبود از مسکو به تهران بازگرداند.[۲۵] ناصرالدین شاه توسط تزار روسیه، امپراتور آلمان و ملکه ویکتوریا پذیرفته شد و ملکه به او نشان بند جوراب اعطا کرد. اما شاه از سفر رضایت نداشت، چرا که در طول این مدت مجبور به خودداری و اطاعت شده و در میانه سفر از مصاحبت همسران خود محروم گشته بود. همچنین از جانب امپراتور روس به دلیل انعقاد قرار رویتر مورد اعتراض قرار گرفته و براثر جلال و جبروت دستگاه دولتهای اروپایی تحقیر شده بود.[۲۶] شاه باور نمی‏کرد که ایجاد وضعی مشابه ممالک اروپایی در ایران امکان داشته باشد و به سپهسالار می‏گفت:«وضع قوانین جدید و ترقیات حاضره این عصر خیلی مشکل است که بتوان به زودی اجرا کرد.»[۲۷]
الغای امتیازنامه رویتر
در زمان بازگشت شاه از اروپا، مردم تهران شورش کردند و خواهان لغو امتیازنامه رویتر شدند.[۲۸] انیس‌الدوله و جمعی از علما و شاهزادگان نیز با آنان همراه شدند و برای عزل سپهسالار تلاش کردند.[۲۹] هنگامی که ناصرالدین شاه وارد انزلی، نامه‏ها و عرایض دربار و علمای تهران به نظر شاه رسید که در آن اشتباهات سپهسالار را - در راس همه اعطای امتیازنامه به رویتر - برشمرده و خواستار عزل او شده بودند. سرانجام سپهسالار به دستور شاه استعفا داد و به حکومت گیلان فرستاده شد.[۳۰] شاه مستوفی‌الممالک را از تبعید به دربار خواند و در شعبان ۱۲۹۰ سپهسالار را نیز از گیلان خواست و به وزارت امورخارجه منصوبش ساخت و وی را مامور فسخ امتیازنامه رویتر کرد. در شوال همین سال وزارت جنگ نیز به دستور شاه به سپهسالار تعلق گرفت و از این تاریخ تا ۱۲۹۷ هجری قمری امور دولت به طور مشترک میان او و مستوفی‌الممالک تقسیم شده بود.[۳۱]
سفر دوم به فرنگستان
در سال ۱۲۹۵ هجری قمری شاه باردیگر به فکر مسافرت به اروپا افتاد. او اعلام کرد این بار به طور ناشناس و به خرج خود سفر خواهد کرد تا بتواند مراتب واقعی ترقی اروپا را که در سفر پیشین به دلیل تشریفات رسمی و پذیرایی دولت‏ها از نظرش پنهان مانده بود، ببیند. روزنامه‏ها و دربارهای اروپایی سفر شاه را با چنین شرایطی مورد تحسین قراردادند. ولی ناصرالدین شاه به زودی تصمیمش را عوض کرد و تمایل یافت از طرف دولت‏ها از او پذیرایی شود.[۳۲] شاه در این سفر از مسکو، سنت پترزبورگ، وین، برلین و پاریس دیدار کرد و در رجب ۱۲۹۵ به ایران بازگشت. رهاورد شاه از سفر دوم، بریگاد قزاق و پلیس بود که مدتی پس از بازگشت او، به دست نظامیان روسی و اتریشی ایجاد شدند.[۳۳]
سال‏های پایانی
آشوب‏های مرزی
مدتی پس از بازگشت ناصرالدین شاه از فرنگستان، نیروهای نظامی روسیه در ماوراء خزر شروع به پیشروی کردند. دولت بریتانیا تلاش کرد شاه را علیه اقدام روسیه برانگیزاند[۳۴] ولی سپهسالار که اکنون به سیاست‏های روسیه گرایش نشان می‏داد[۳۵] شاه را متقاعد کرد که برای ایران همسایگی با کشور روسیه بهتر از همسایگی با ترکمان‏ها غارتگر آخال است.[۳۴] ناصرالدین شاه گمان می‏برد روسیه خراسان را از تاخت و تاز ترکمانان در امان می‏دارد و از شنیدن خبر فتوحات نیروهای روسی در سرحدات ایران خرسند می‏شد.[۳۴] از طرف دیگر سپهسالار که می‏پنداشت پشتیبانی روسیه به جهت خود جلب کرده است، خود را برای بازگشت به مقام صدارت آماده می‏کرد؛ ولی در سال ۱۲۹۷ هجری قمری ناصرالدین شاه به طور ناگهانی او را از تمام مشاغلش معزول کرد [۳۶] و وزارت خارجه را به میرزا سعیدخان مؤتمن‌الملک سپرد و خود ریاست قشون را در دست گرفت.[۳۷] در شوال ۱۲۹۸ قیام شیخ عبیدالله نهری در مهاباد و ارومیه توجه شاه را به مرزهای آذربایجان جلب کرد. ناصرالدین شاه برای سرکوبی قیام نهری تلاش بسیاری کرد و چندین ماه وقت خود را به جهت فراهم آوردن افواج و مهمات صرف ساخت.[۳۸] شکست نهایی شیخ عبیدالله باوجود حمایت دولت عثمانی از او، در دربار قاجار پیروزی بزرگی برای شاه شمرده شد و مورد تمجید و ستایش قرار گرفت.[۳۹] پس از این واقعه، شاه، مظفرالدین میرزا، ولیعهد و حاکم آذربایجان را به جهت پاسخگویی درباره قدرت گرفتن کردها و شیخ عبیدالله به همراه سپهسالار که مدتی بعد از عزل به وزارت آذربایجان تعیین شده بود، به تهران طلبید و به مظفرالدین میرزا اعلام کرد قصد دارد او را به حکومت کرمان بفرستد، که چنین تصمیمی می‏توانست به معنای سلب ولیعهدی از او تلقی شود.[۴۰] در نهایت ولیعهد مورد عفو شاه واقع شد و به آذربایجان بازگشت و سپهسالار به حکومت خراسان منوصب گشت و به مشهد رفت و در ذی‏الحجه همان سال در آنجا درگذشت.[۴۱] با مرگ سپهسالار مستوفی‏الممالک زمام‏دار اصلی دربار قاجار شد و تا پنج سال آینده یعنی تا هنگام مرگش در ۱۳۰۳ هجری قمری این جایگاه را حفظ کرد.[۴۲] در سال ۱۲۹۹ هجری قمری مؤتمن‌الملک که مسئول مذاکره با دولت روسیه درباب اختلافات مرزی ایران شده بود، قرارداد آخال را به امضای شاه رساند، ولی با این وجود دخالت روسیه در خراسان پایان نپذیرفت.[۳۴] ناصرالدین‏شاه در سال ۱۳۰۰ قمری به خراسان سفر کرد و در نظر او یکی از اهداف این سفر کاستن از نفوذ روسیه در آن منطقه بود.[۴۳]
شاه و اندرون


ناصرالدین شاه (نشسته در طرف راست) و عزیزالسلطان (ایستاده) در شکارگاه
در اواخر دهه ۱۳۰۰ قمری ناصرالدین شاه رفته رفته به وظایف سلطنت بی‏اعتنا می‏شد و بیش از پیش به انزوا و علاقه‏های خود در اندرونی پناه می‏برد.[۴۴] اندرون از چندسال قبل شاهد قدرت گرفتن یکی دیگر از همسران بی‏اصل و نسب شاه بود. زبیده خانم، کنیزی کرد که شاه در بازگشت از سفر به عتبات در گروس خریداری کرده بود،[۴۵] با بهره‏گیری از ضعف‏های شاه و برآوردن خواسته‏های رنگارنگ او، توانسته بود در دل شاه جا بازکند، از او لقب «امینه اقدس» گیرد و خزانه‏دار مخصوص شاه شود و به رقیبی برای انیس‌الدوله تبدیل گردد. زبیده خانم ابتدا سرپرستی ماده گربه محبوب شاه، ببری خان را برعهده گرفت؛[۴۶] به عقیده بعضی او خود علاقه شاه را به این گربه برانگیخت[۴۵] و شاه به گربه چنان دلبست که برایش پرستار مخصوص و مواجب تعیین کرد؛[۴۷] بچه‏‏های او را به اعیان و بزرگان هدیه می‏داد[۴۸] و هیچ‏گاه کسانی را که عریضه تقاضای خود را به دم گربه می‏بستند، بی پاسخ نمی‏گذاشت.[۴۵] زمانی که رقبای زبیده خانم ببری خان را از میان برداشتند، او برادرزاده خردسال خود، غلامعلی‏خان را به میدان آورد. ناصرالدین شاه به زودی غلامعلی‏خان را یگانه مصاحب خود یافت و به او لقب «عزیزالسلطان» بخشید که نشان دهنده محبوبیت وی نزد شاه بود. شاه همچنین او را به اعتبار پدرش «ملیجک» خطاب می‏کرد. شاه برای عزیزالسلطان دستگاه وسیعی ترتیب داده بود و او را همه جا به همراه خود می‏برد. سر و وضع کثیف، رفتار شیطنت آمیز و کارهای مبتذل و گستاخی‏ عزیزالسلطان در حضور شاه با آداب تشریفات دربار قاجار و تقید آن به حفظ ارشدیت و سلسله مراتب همخوانی نداشت. ولی شاه حرکات او را با آمیزه‏ای از بی‏خیالی و وجد نادیده می‏انگاشت.[۴۹] شاه به خصوص از جانب انیس‌الدوله و زنان اندرونی مورد مذمت قرار می‏گرفت که چرا محبتی را که شایسته است به فرزندانش نشان دهد، به عزیزالسلطان ابراز می‏کند.[۵۰]
دوران صدارت امین‌السلطان
ده سال آخر سلطنت ناصرالدین شاه صحنه قدرت طلبی علی‏اصغرخان امین‏السلطان بود. پدر امین‏السلطان آقا ابراهیم خان، از عمله خلوت و آبدارباشی ناصرالدین شاه بود که به مرور مورد اعتماد شاه قرار گرفت و مشاغل مهمی از جمله خزانه‏داری و وزارت دربار را به دست آورد و شاه او را ملقب به امین‏السلطان کرد. پس از مرگ امین‏السلطان اول در دومین سفر ناصرالدین شاه به خراسان، شاه پسر او علی‏اصغرخان را مورد توجه قرار داد و مناصب و لقب پدر را در حق او برقرار کرد. امین‏السلطان اول با زبیده خانم همدست بود و پس از مرگش، زبیده خانم علی‏اصغرخان را مورد حمایت قرار داد و سعی کرد او را نزد شوهرش توانمند و کارا نشان دهد.[۵۱] علی‏اصغرخان از دوایر و مناصب متعددی که به زعامت او سپرده شده بود، دستگاه پرمنفعتی به راه انداخت که هم شخص شاه و هم شرکای راغب در آن سهیم بودند.[۵۲] پس از درگذشت مستوفی‏الممالک در ۱۳۰۳ هجری قمری، شاه وزارت داخله را به میرزا عباس خان قوام‏الدوله منتقل کرد و مدتی نگذشت که یحیی خان مشیرالدوله را که پس از درگذشت موتمن‏الملک به وزارت خارجه رسیده بود، عزل و به پیشنهاد علی‏اصغرخان، قوام‏الدوله را وزیر خارجه کرد. قوام‏الدوله برای اداره این شغل دانش کافی نداشت و با دخالت امین‏السلطان امور را اداره می‏کرد.[۵۳] از این راه امین‏السلطان قائم مقام شاه در امورداخلی و خارجی شد. ناصرالدین شاه هم که از وزرای مستقل‏الرای دیوانی هراس داشت، ‏بی‏تمایل نبود کسی از عمله خلوت شاهی را در این مقام والا ببیند.[۵۴]
امین‏السلطان علی‏رغم میل شاه، امتیاز بانک شاهنشاهی ایران را از ناصرالدین شاه گرفت و با او به سومین سفر فرنگستان رفت. در این سفر شاه قرارداد رژی را به جرالد تالبوت داد و امتیاز لاتاری را به میرزا ملکم خان ناظم‏الدوله، سفیر ایران در لندن، واگذار کرد. شاه مدتی پس از بازگشت از سفر فرنگستان، در ۱۳۰۸ هجری قمری، بر قرارداد رژی دستینه گذاشت و امتیاز لاتاری را به بهانه مغایرت لاتاری با دستورهای شرع اسلام لغو کرد. قرارداد رژی بهانه‏ای به دست مردم داد تا اعتراض خود را به هرج و مرج و فساد با قیامی در مخالفت با واگذاری این امتیاز ابراز کنند. قیام تنباکو، که با فتوای میرزا حسن شیرازی مبنی بر حرمت استعمال توتون و تنباکو همراه شد، در تهران به شورش عمومی انجامید. در اندرون کاخ گلستان نیز، انیس‌الدوله به پیروی از حکم شیرازی، شرب قلیان را در محوطه حرم ممنوع اعلام کرد. سرانجام شاه و صدر اعظم تسلیم شدند و شاه در ۱۶ جمادی‌الاول ۱۳۰۹ دستور لغو امتیازنامه را صادر کرد.[۵۵]
با شدت گرفتن فشارهای داخلی و خارجی دستگاه آشفته قاجار اواخر عصر ناصرالدین‏شاه نتوانست از تنش‏ها جلوگیری کند. شاه هر روز بیش از پیش به دلیل مشکلاتی که دامنگیر کشورش بود مورد سرزنش قرار می‏گرفت و علایم خستگی و دلسردی در رفتار شاه آشکار می‏شد.[۵۶]
در اندرون، زبیده خانم به دلیل بیماری بینایی خود را از دست داد. شاه او را برای درمان به وین فرستاد، ولی درمان پزشکان اروپایی موثر نبود. با این حال شاه همچنان جواهرات خود را به او می‏سپرد و چنان وانمود می‏کرد که گویا زبیده‏خانم هنوز سالم و مورد علاقه اوست.[۵۷] پس از آن که زبیده خانم در ۱۳۱۱ هجری قمری درگذشت، ناصرالدین شاه در اندوه عمیقی فرورفت و امین‏السلطان که حامی خود را در حرمخانه از دست داده بود، به دنبال متحدی جدید گشت و با خانم باشی همدست شد.[۵۸] خانم باشی، دختر باغبانباشی اقدسیه که شاه او را ابتدا به اعتبار پدرش «باغبانباشی» می‏خواند، مقارن ایام بیماری زبیده خانم به ازدواج شاه درآمده بود. دلبستگی بسیار شاه به خانم باشی، اغلب با ناز و اعراض او از وصال پاسخ می‏گرفت و ناصرالدین شاه، که بیش از این تعصبی در حفظ حریم اندرونی نشان نمی‏داد، از او نزد پیشخدمتان بیرونی گلایه می‏کرد و امین‏السلطان را برای شفاعت پیش خانم باشی می‏فرستاد. پس از مدتی، شاه به خواهر کوچکتر خانم باشی ابراز علاقه کرد. ولی خواهر کوچکتر نیز رفتاری مانند خواهر بزرگ پیش گرفت و علاقه شاه به خواهر کوچک، به بدسری خواهر بزرگ افزود.[۵۹]
مرگ
در آستانهٔ مراسم پنجاهمین سال تاجگذاری در سال ۱۲۷۵ هجری خورشیدی (۱۷ ذی‌القعده۱۳۱۳ هجری قمری) به دست میرزا رضای کرمانی یکی از پیروان سید جمال الدین اسدآبادی و به تحریک او[۶۰] در حرم شاه عبدالعظیم در شهر ری ترور شد. او در هنگام ترور پنجاهمین سالگرد سلطنت خویش را جشن می‌گرفت. وی در زیارتگاه شاه عبدالعظیم در شهر ری در نزدیکی تهران دفن است. سنگ قبر یک پارچهٔ مرمری وی که تمثال کامل وی بر آن حکاکی شده هم‌اکنون در موزهٔ کاخ گلستان در تهران نگهداری می‌شود و به یکی از شاهکارهای کنده‌کاری دوره قاجار معروف است.
گفته می‌شود ریوولور استفاده شده برای ترور وی بسیار کهنه و فرسوده بوده‌است. به همین دلیل شاید اگر وی پالتوی ضخیم‌تر پوشیده بود یا از فاصله‌ای دورتر به وی شلیک شده بود او از این سو قصد جان سالم به در می‌برد. گفته شده‌است که آخرین کلمات وی این‌ها بوده‌اند:
من بر شما جور دیگری حکومت خواهم کرد اگر زنده بمانم
سیاست‌های فرهنگی
سانسور مطبوعات
گرچه در دوران سلطنت او به شمار عناوین روزنامه‏ها افزوده شد (پیش‏تر تنها روزنامه‏ای که در ایران منتشر می‏شد کاغذ اخبار بود) اما تمام این روزنامه‏ها دولتی بودند.[۶۱] او انتشار روزنامه دولتی وطن (La Patrie) را که در زمان صدارت میرزا حسین خان مشیرالدوله به زبان فرانسه چاپ شد، پس از یک شماره متوقف کرد، چرا که سرمقاله آن دم از آزادی و برابری می‏زد.[۶۱] به فرمان او نخستین اداره سانسور مطبوعات در ایرن تاسیس شد. این اداره در سال ۱۸۶۳ دایر شد و وظیفه داشت تمام روزنامه‏ها و کتاب‏های را پیش از چاپ بررسی کند و جلو ورود روزنامه‏های فارسی‏زبان چاپ خارج را بگیرد.[۶۲][۶۱]
آموزش
امیرکبیر در سال سوم سلطنت ناصرالدین شاه (۱۲۶۶ هـ. ق) تصمیم به تاسیس دارالفنون گرفت. پس از عزل امیرکبیر، جاستین شیل وزیر مختار انگلیس در ایران و به اغوای او میرزا آقاخان نوری سعی بسیار کردند که دارالفنون گشایش نیابد. زیرا شیل عصبانی بود که چرا معلمین از اتباع یا طرفداران سیاست انگلیس انتخاب نشده‌اند. اما ناصرالدین شاه چون نامه‌ای درباب استخدام این معلمان به فرانسوآ ژوزف، امپراتور اتریش، نوشته بود و راضی به مراجعت دادن آن‌ها نبود، اصرار در افتتاح دارالفنون کرد. دوهفته پس از افتتاح دارالفنون، امیرکبیر در باغ فین کاشان کشته شد.[۶۳]
در بدو امر، ناصرالدین شاه جوان در امتحانات دارالفنون حاضر می‌شد و به محصلین جایزه، انعام و منصب می‌داد. ولی کمی بعد در نتیجه اعمال و افعال میرزا ملکم‌خان که سمت مترجمی و معلمی در این مدرسه داشت، به خصوص تاسیس فراموشخانه و تبلیغ جمهوری، شاه به دارالفنون بدگمان شد و اعزام محصلین را به اروپا محدودتر ساخت.[۶۴][۶۵]
بناها
ناصرالدین شاه در طول دوران سلطنتش کاخ گلستان را گسترش داد و بناهای تازه‏ای به آن افزود. به دستور او در سال ۱۳۰۱ هجری قمری اندرونی قدیمی کاخ گلستان را که از بناهای دوره فتحعلی شاه بود تخریب کردند و ساختمان‏های جدیدی به جای آن ساختند. شمس‌العماره، تکیه دولت، تالار سلام، تالار آینه وکاخ ابیض از بناهای دیگر ناصرالدین شاه در کاخ گلستان است.[۶۶] او نخستین موزه ایران را در تالار سلام کاخ گلستان ایجاد کرد.[۶۷]
کاخ‏های عشرت آباد، سلطنت آباد، صاحبقرانیه، شهرستانک و قصر یاقوت نیز به دستور ناصرالدین شاه در خارج از شهر تهران و به منظور اقامت خاندان سلطنتی و ملازمان در طول سفرهای ییلاقی، ساخته شدند.[۶۸]
بخش دیگری از اقدامات ساخت و ساز ناصرالدین شاه گسترش و بازسازی پایتخت در سال ۱۲۸۴ هجری قمری بود که با برداشتن دیوار قدیمی تهران و احداث خیابان‏های وسیع به سبک اروپایی آغاز شد.[۶۹]
هنر


طراحی محمدحسن‏خان صنیع‏ الدوله، از پشت سر، اثر ناصرالدین شاه، ۱۹ رمضان ۱۲۹۰
عده موسیقدانان در دربار ناصرالدین شاه بسیار بیش از شمار آنان در دربار پدرش بود.[۷۰] نوازندگان برجسته‏ای چون آقا علی‌اکبر خان فراهانی، میرزا عبدالله، آقاحسینقلی، آقا غلامحسین، سرورالملک و سماع حضور در دربار ناصری حضور داشتند. بعضی از این نوازدگان، مانند سرورالملک، از شاه لقب گرفتند [۷۱] و استادان با عناوینی همچون آقا و میرزا خوانده شدند که از ترقی شأن موسیقیدانان در این زمان حکایت دارد. در این دوره یادگرفتن موسیقی در میان خانواده سلطنتی رایج شد، چنان که عصمت‌الدوله و تاج‌السلطنه، دختران شاه، نواختن پیانو آموختند.[۷۲] در این زمان، نخستین دسته موسیقی سلطنتی توسط دو موسیقیدان فرانسوی ایجاد شد.

 منبع : بیتوته 



مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان hiket و آدرس hiket.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com